مهرانمهران، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات مهران

جشن عقد عمو جواد

پسر خو شگلم بعداز ظهر 12 بهمن جشن عقد عمو جواد بود ما ساعت 4 رسیدیم بعد اون  همه با هم رفتیم خونه مادر جون مرضیه چون سر و صدا  همسایه هارو اذیت میکرد همه تصمیم گرفتیم بریم خونه ما  وای پسرم خیلی شب خوبی بود شما هم حسابی رقصیدی و با صدف بازی کردی مهران و صدف تو عروسی   قبل ازعروسی برات لباس گرفتم ولی اصلا حاضر نشدی لباستو بپوشی ببینم اندازت هست یا نه تا گفتم میخوام برات تولد بگیرم سریع لباسو پوشیدی  منم ازت چند تا عکس انداختم ...
3 اسفند 1393

یه روز خوب

پسر گلم اواخر دی ماه یه روز  که بابا با عمو مجتبی میخواستن برن باغ کیاکلا من و شما با خاله جون مهدیس همراشون رفتیم خیلی بهمون خوش گذشت تا غروب اونجا موندیم   آخرشم نتونستی پرتغال وبکنی ...
3 اسفند 1393
1